«خیزی که در سالهای اخیر برای رفاقت با خانواده در سینمای ایران برداشته شد و همه قبول دارند که دوره ما آغاز این خیز بوده است، تلاشی در راستای آشتی خانوادهها با سینما بود. اما اگر این حرکت ادامه و امتداد پیدا نکند و در میانه راه بهدلیل محافظهکاریهایی چون ترس از ناراحتی و دلخوری شخص یا اشخاصی متوقف شود، به جایی نخواهد رسید.
باید خوندل خورد و لااقل 10 سالی دندان طمع مواجهه همیشگی با تعریف و هورا کشیدن دیگران را کشید. چنین سرمایهگذاری کلی، سلامت سینما را بهدنبال خواهد داشت. آن زمان میتوانیم قبول کنیم آثاری نیز برای ذائقه عامه مردم تولید شود با این رویکرد که مراقب باشیم آثار مبتذل نشود و فیلمهایی با سطحی برای ذائقههای مشکلپسندتر نیز دیده شود. البته این ثابت شده است که فیلمهای خوب همیشه هم استقبال عامه مردم را بهدنبال دارند و هم خواص جامعه.»
اگرچه انتقادات جدی به معاونت سینمایی کنونی وارد است اما اینکه همه قبول داشته باشند که در دوره قبلی سینما برای رفاقت با خانواده خیزی برداشته شده کمی محل تردید است. شاید آنچه همه قبول داشته باشند این است که آنچه اکنون بهعنوان کمدی سخیف نامگذاری شده در دوره وزارت آقای صفارهرندی فرصت تنفس و رشد و نمو یافت. آنچه همه قبول دارند این است که در زمان وزارت ایشان درهای اتاق مدیران معاونت سینمایی به روی اهالی سینما بسته بود و کمتر سینماگری مجال مییافت این بزرگواران را ملاقات کند.
آنچه همه قبول دارند آن است که اکنون با همه مشکلات، راه تعامل و حداقل گفتوگو با مدیران سینما باز است و دستکم نگاه مدیران سینمایی فعلی از بالا نیست یا سعی میشود که نباشد.با وجود همه انتقادات به مدیریت فعلی سینما، بد نیست آقای صفارهرندی کمی منصفانهتر به ماجرا نگاه کند، انگار باران آمده و ترکها هم رفته است.